برایت میتویسم
سلام عزیز دلم امروز میخوام برایت بنویسم برای تو که الان سه ماه و یک روزته ببخشید که دیر شد ولی خودت با شیطونی هات نمیگزاشتی بیام بنویسم الان واست میگم تو این سه ماه چه خبرایی بود....
کوچولو خانم تو تا سه هفتگیت همیشه اروم وناز بودی و خیلی خوب شیرتو میخوردی و میخوابید ی ولی همین که 20 روزه شدی دیگه شبا اروم و قرار نداشتی و هم گریه میکردی و جیغ میکشیدی و نمیخوابیبدی و روزا اروم بودی ولی یکم بیقراری میکردی پیش دکترم که میرفتیم میگفت کولیکه و فقط باید صبر کنیم تا سه ماه بسی و و خوب میشه...
شبا منو بابایی میبردیمت ماشین سواری این طوری اروم میشدی و میخوابیدی...
ولی خوشگل خانم همین که دو ماهت شد دیگه شبا میخوابیدی وای نمیدونی از این که حالت خوب شد چقدر خوشحال بودیم و دیگه مفهوم خواب شب و میفهمیدیم...
الهی قربونت بشم تازه 62 روزتم بود رفتیم بهداشت واکسنتو زدیم اخییی اینقدر گریه کردی دلمون کباب شدد براتتتت....
دیگه چه خبرااا بود این چند وقتتتت بزار فکر کنم.........
اهان 61 روزت بود که اولین لبخند نازتو دیدم و بهم لبخد زدی واییی اینقدر لبخندت نازو قشنگه برات میمرم شیما جوونمممم....
دیگه دیگهه.... اهن شیشه پستونک خوردن و یاد گرفتیی و در کنار شیرت شیشه هم میخوری...
تا امروز که سه ماهه شدییی
دوست دارم عزییییززززززززمممممممممم